ز لیلی من شنیدم یا علی گفت
به مجنون هم رسید یا علی گفت
مگر این وادی دارالمجنون
که هر دیوانه دیدم یا علی گفت
نسیمی غنچه ای را باز میکرد
به گوش غنچه کم کم یا علی گفت
یقین پروردگار آفرینش
به موجودات عالم یا علی گفت
خیرخاک آدم را سرشت
چو برمیخواست ،یا علی گفت
علی را ضربتی کاری نمی زد
گمانم ابن ملجم یا علی گفت
خیبرزجایش کنده می شد
یقین آنجا علی هم یا علی گفت